باران باران ، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره

باران یعنی زندگی

کادوی تولد باران به مامانی

امروز تولد مامانی بود و تو دختر نازم یه کادوی خوب بهم دادی . برای اولین بار با کلی تلاش سینه خیز رفتی و خودت هم کلی ذوق کردی . منم زودی زنگدم و به بابات گفتم .باباییت هم کلی ذوق کرد .  
6 شهريور 1390

یادداشتهای مادرانه

8/1/90 دخترم آمدی ، ساعت 3:40 پا به این دنیا گذاشتی مامانی دیگه نمی تونست دوریت رو تحمل کنه مامانی ، اولین باری که صورت ماهت رو دیدم خیلی شبیه بابا امیر بودی منم گفتم : " این که امیره "   9/1/90 اومدی خونه تا خونه ما رو پر نور کنی . بابائیت با یه کت و شلوار کرم رنگ که برای تشریف فرمائی شما خریده بود اومد دنبالمون چقدر هم خوشتیپ شده بود ، مامان اکرم و خاله اعظم هم با من و تو بیمارستان بودند و بابا نصراله و خاله آزاده تو خونه مقدمات آمدنت رو فراهم میکردند . بابا جواد و عمو علی هم دنبال گوسفند خریدن بودند تا جلوی پای شما قربونی کنند .     10/1/90 شناسنامه دار شدی . توی همین روز هم با...
5 شهريور 1390

سلام

سلام من باران، متولد هشتم فروردین ماه 1390 هستم که در ساعت 15:40بدنیا اومدم . شاید بپرسید تا حالا کجا بودم ؟ خوب من تقصیری ندارم از مامان و بابام بپرسین که تازه یادشون افتاده واسه من وبلاگ بسازن. برای اولین مطلب میخوام یه گزارش تصویری از این چهار ماه چند روز براتون بذارم جهت ثبت در تاریخ . این پست رو بابایی از زبون من مینویسه  زحمت بعدی ها رو هم مامانی میکشه . این اولین روز زندگیم: اینم همون روز بغل مادر بزرگ و خاله بابائیم اولین عکسم توی خونه دو تا عکس با حس نوستالژیک اولین حمام من و اولین حمام بابایی پدر و دختریم دیگه این اولین خنده منه که در حدود دو ماهگی من ش...
31 مرداد 1390